واژه دو)
indiscriminate:
و با حضور افتخاری دو کلمه همخانواده دیگه:
discrete و indiscrete
از اون لغت کوچیکه شروع میکنیم که آسون تره!
discrete
معنی: مجزا، مشخص، جدا، غیروابسته
کد یادگیری:
>>>>> دیسکو تَکه <<<<<
توضیح: واژه "دیسکوتِک" همون دیسکو هست. دیسکو هم که میدونید، فقط یه دونس، اون هم واسه نمونس!
حالا به بهونه این کلمه یه چیز به درد به خور از انگلیسی یاد میگیریم: با in میشه متضاد ساخت، اینجوری:
متضاد کلمه discrete (مجزا، مشخص) میشه indiscrete (نامشخص، در هم، قاتی پاتی)
درست مثل formal (رسمی) که متضاد informal (غیررسمی) هست
خب پس فهمیدیم که indiscrete یعنی نامشخص و در هم،
یه ورژن دیگه از همین کلمه هست که همون معنی رو هم میده:
indiscriminate
معنی: چیزی که بر مبنای سنجش و گزینش دقیق نباشه، بدون گزینش، در هم، قاتی پاتی
مثال:
an indiscriminate killing of women and children, young and old
کشتار بلااستثنای زن و بچه و پیر و جوان
the indiscriminate viewing of T.V. programs
تماشای هر برنامه ی تلویزیونی که پیش بیاد
خب پس سه تا کلمه یاد گرفتیم:
discrete
مجزا، مشخص
indiscrete
بی گزینش، نامشخص، قاتی
indiscriminate
بی گزینش، نامشخص، قاتی
حالا برای این که تیر خلاص رو به این سه تا کلمه بزنیم یه "شاه کد" میدم بهتون:
>>>>> این دیسکو در همه! <<<<<
خداییش دیگه یادتون میره؟
........................
دریافت