واژه سی و یکم)
pretext
/prē´tekst´/
n.
بهانه، عذر، دست آویز
جلو+پارچه، پوشش رویی، سرپوش، نقاب، بهانه (-> 🍰 ریشه شناسی)
I called her on the pretext of needing more information.
به بهانه این که اطلاعات بیشتری لازم دارم، بهش زنگ زدم.
Syn: excuse, guise, pretense, pretence
ریشه شناسی:
pre+text
بخش pre به معنی "جلو، پیش" هست (این بخش در کلمه previous به معنی "قبلی، پیشین" و خیلی کلمات دیگه هم دیده میشه)
بخش text به معنی "بافتن، پارچه" هست و در چندین کلمه انگلیسی دیده میشه، مثل context (بافت، شرایط)، textile (منسوجات) و ... خود کلمه text به معنی "متن" هم از همین ریشه ست
پس pretext از نظر ریشه شناسی چی میشه؟
پوشش جلو، روکش، که به بهونه اون و زیرش کار دیگه ای رو بخوای انجام بدی!
...........................