واژه بیست و سوم)

intrepid

/in trep´id/
adj.

شجاع، دلیر، نترس


 "اینترپل" پلیس های شجاعی داره!
آره داداش، "این طوری پید"ا می کنن مُجرما رو!

 a team of intrepid explorers
گروهی از مکتشفین شجاع
............................

دریافت