واژه سی و نهم)
enhance
/en hans´, -häns´; in-/
vt.
🔹 بالابردن، زیاد کردن، ترقی دادن، تقویت کردن
واژه سی و نهم)
/en hans´, -häns´; in-/
vt.
🔹 بالابردن، زیاد کردن، ترقی دادن، تقویت کردن
واژه سی و دوم)
/fab´ri kāt´/
vt.
(دروغ) بهم بافتن، (داستان و غیره) سرهم کردن، از خود درآوردن
واژه سی و چهارم)
/jes tik´yōō lāt´, -yǝ-/
vt., vi.
با سر و دست اشاره کردن، با حرکت دست و انگشت بیان کردن،
واژه بیست و ششم)
/fu_r´tiv/
adj.
یواشکی، دزدکی، پنهانی، مخفیانه
واژه بیست و هفتم)
/fel´ǝn/
n.
تبهکار، جانی، مجرم، جنایتکار
"فلونی" (فلانی) جانی و تبهکاره!
a person guilty of armed robbery is a felon
شخصی که مرتکب سرقت مسلحانه شده یک جنایتکار است
...........................
واژه بیست و هشتم)
pleth´ǝ rǝ/
n.
(بیش از حد یا نیاز) فراوانی، کثرت، ازدیاد
اووووه! کُلی "پله تو راه" هست، تعداد "پله تو راه" بیش از حده!
I have to read a plethora of letters every day
هر روز باید یک خروار نامه بخوانم.
the plethora of regulations
تعَدُد قوانین، تعداد بیش از حد قوانین
Syn: excess, excessiveness, overplus
ریشه شناسی
یادتونه در توضیح ریشه شناسی کلمه replete (به معنی "پُر، مملو 🔑مجددا پر شده!) که واژه پنجم کتاب بود چی گفتیم؟
گفتیم بخش plete توی بعضی زبون های قدیمی به معنی "پُر شده" هست. plete با "پُر" فارسی هم ریشه هست. فقط "ر" به "ل" تبدیل شده
تو کلمه plethora هم ریشه plete دیده میشه و میبینید که معنیش هم یه جورایی به پر شدن ربط داره!
.............................